نگرش
معناگرایانه ( فراتاریخی ) یکی از مهمترین رویکردها را به هنر و معماری
اسلامی ارائه میدهد و بیان میدارد که هنرِ اسلامی بر حقایقی که فراتر از
محدوده زمان و مکان است دلالت میکند. پس هنر اسلامی از منظر این گروه
دارای حقیقتی فراتاریخی است که در تاریخ متجلی و آشکار میشود. اندیشمندان و
متفکرین این دیدگاه ( بورکهارت ، نصر ، اردلان ، استیرلن و ... ) هنر و
معماری اسلامی را دارای هویتی عرفانی، اشراقی میدانستند و با نگرش معناگرا
و باطنی به سراغ آن میروند
نگرش معنا گرا
پیروان این نگرش ،معماری را در کالبد آن نمی بینند بلکه آنرا نمودی از
معانی پر رمز و راز می دانند. در اینجا شی یا اثر هنری ابزاری است برای
رساندن پیامهای معنوی و معنایی. محققین این حوزه از دنیای فلسفه و دین
شناسی و هنر بهره می گیرند. بزرگانی مانند هانری کربن، سید حسین نصر،
بوکهارت،…
بحران معنوی
محققینی چون نصر و بوکهارت نظریه بحران معنویت در دنیای معاصر بخصوص مغرب زمین را مطرح می کنند (نصر در کتاب “انسان وطبیعت”)
بوکهارت در کتاب “هنرمقدس”به ریشه های تاریخی سقوط هنر معنوی اشاره می کند
که سقوط پیش از ظهور رنسانس در هنر گوتیک آغاز شد.هنر رومی وار ،نمایانگر
حالت تعادل و توازن… نمایشگر گسترش یک طرفه و برتری عناصرعقل و بیشتر
نمودار جهش و خیزش است تا بیان کننده سیر نظر و تامل…رنسانس کشف و شهود را
به خاطر عقل بخشی برهانی رها می کند… باروک واکنشی است در قبال فرد گرایی
رنسانس…بهترین آفرینشهای تجسمی هنر باروک از قلمرو مذهب خارج اند و عبارتند
از میدانها و فواره ها…در هر مرحله انحطاط که از دوران رنسانس آغاز
شد،زیبایبها جزیی پدیدار میگردند،اما این همه نمی توانند فقدان جوهره ی
اصلی را جبران کند…
بوکهارت
با ظهور تمدن صنعتی چنین وحدت اندام واری درهم می شکند و انسان خود را با
طبیعت نه همچون مادر،بلکه با ماده بی جان که به اشکال ساز و کارهای همواره
مستقل تر ،جای قوانین فکری را غضب می کنند ،روبه رو می بیند،هنرمند هم دیگر
نوعی فیلسوف یا صانع بدانگونه که در دوران رنسانس بود نیست ،بلکه فقط جست
وجوگری منزوی ،بی مبدا و بی هدف است …هنر دیگر نه آسمانی داشت نه زمینی
یعنی نه فقط فاقد پس زمینه ما بعد الطبیعی بود،بلکه مبنایی از لحاظ
استادکاری نیز نداشت ،به قسمی که هنر در راه توسعه ،اجبارا از کنار بعضی
امکانات نیمه آشکار به شتاب گذشت و در قلمرو و ذهنیت فردی محض فروافتاد و
این سقوط به سبب آنکه دیگر هیچ زبان جهانی یا جمعی به دست آورد ،بسی عمیق
بود